سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نوید
هرگاه خداوند، بنده ای را دوست بدارد، او را باآرامش و بردباری می آراید . [امام علی علیه السلام]

نوشته شده توسط:   نوید نوری  

دوشنبه 87 مرداد 28  1:9 عصر

سلام خدمت همه ی مردم عزیز و با تبریک و تهنیت به مناسبت نیمه ی شعبان و با نام خداوند مهربان شروع می کنم.
این دو روزی که گذشت حس خیلی عجیبی داشتم. نمی دونم چرا ولی خیلی عجیب بود.وقتی توی خیابون قدم می زدم چیزی جز چرت و پرت گویی و دنبال دختر افتادن از این جوون ها ندیدم.
شب نیمه ی شعبان توی خیابوون ارگ آورده بودن و مردم شروع کردن به رقصیدن و شادی کردن. اما دیری نگذشت که پلیس اومد و با یک اختار گفت جمع کنید. اما یکی از پسر ها دست بر نداشت و پلیس رو سر کار گذاشت و با چند تا چک و لقد که به نظر من برای یه همچین آدمی مفید هم بود بردنش پاسگاه. حالا مقصودم این نبودم راستش می خواستم بگم که مردم در روز ها محرم یا دیگر روز های این چنین خیلی عالی مراسم بر گذار می کنند ولی وقتی به اعیاد می رسیم فقط یک شیرینی خالی؟ واقعا مردم از نارحتی و غم های زندگی افسردگی گرفتن و کسی به دادشون نمی رسه. دارم مردم رو می بینم که با کوچکترین ظربه ای به قول حافظ مثل چنگ می نالند.اما چرا؟ یعنی کسی نیست که به این موضوع رسیدگی کنه؟راه حل چیه؟باید یه مهمونی خوانوادگی رو هم جمع کنند؟ مردم چه کار کنند؟هر کسی این رو می خونه خوشحال می شم یه جوابی به من بده.

                                                                                                           ***
چند نفر از بچه های ما شروع به نوشتن رمان کردند و من وقتی اون ها رو می خونم خیلی خوشحال می شم ولی تا به حال شده فکر کنید چه کارهایی لازمه برای چاپ کردن یک کتاب؟

آره واقعا کار سخت و پر خرجیه.اما همیشه تو همه جای دنیا بهترین فیلم ها هم از روی بزرگترین رمان ها ساخته شده اند بعضی وقتها همین رمان های ساده دنیا رو تغییر دادند. ناراحت می شم وقتی می بینم استعداد جوون های ما هدر می ره.وقتی به یکی از دوستام گفتم بهم جواب داد: مگه دیوونم یا پارتی دارم تازه کی حوصله ی مجوز چاپ گرفتم داره؟

یک چیزی دیدم و خیلی خوشحال شدم. یک بخش جدید به نام روزنامه نگاری به 11 مدرسه ی ایران اضافه شده و درون مدرسه ماهنامه چاپ می شه و باعث می شه بچه هایی که استعداد دارند بنویسند و این هنر بزرگ و ارزشمند رو یاد بگیرند و رقابتی هم بین نویسندگان هست. به نظر من همیشه درس چاره ساز نیست و چنین کاری شاید علاقه ی خاصی در بچه ها ایجاد کنه نمی دونم تا به حال روزنامه خوندید یا نه اگه خوندید می خوام نظر هاتون رو در مورد روزنامه نگاران بگید. فکر می کنم بتونم به گوش آنها برسانم.خوشحال می شم نظر هاتون رو بشنوم. ولی هر وقت که می یام تو وبلاگ می بینم 40 بازدید دارم اما یک نظر هم نیست.چند وقت پیش مقاله ای نوشته شده بود که حتی جوانان با پیوستن به دنیای الکترونیک حاظر نیستند نوشته های چند خطی را هم بخوانند. خدا به دادمان برسد.با امید روز افزون موفقیت شما عزیزان.


 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ